شبکه افق - 8 دی 1401

"هیچکس ها" همه کس اند (1)

نشست (" ایام الله" و مکتب "سلیمانی پرور") _ سالگشت شهادت چریک بین المللی و فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی_ ۱۳۹۹

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت دوستان عزیز.

لطف فرمودند سؤالاتی را مطرح کردید در باب مکتب شهید سلیمانی. پرسش اول فرمودید که چرا از سلیمانی به عنوان یک مکتب نام بردند و چه نسبتی بین فرد و مکتب است و شاخص‌ها و ستون فقرات این مکتب چیست؟ تعبیر مکتب در برابر فرد چند نکته در آن هست، اولاً این که گرچه بحث بطور مصداقی متمرکز و معطوف به شخص یا اشخاص خاصی است، همیشه یک الگوهایی برتر از بقیه دیده می‌شوند و خداوند آن‌ها را پیش چشم نسل‌ها قرار می‌دهد که چون غالب ما توجه به ارزش‌های انتزاعی و غیر مجسم برایمان سخت است وقتی الگو داشته باشیم امام متّقین، در دعا می‌گوید که خدایا ما را امام متّقین قرار بده، اشخاصی که در هر دورانی، در هر رشته‌ای در جوامع مختلف، به لحاظ اخلاقی، علمی، عملی، خدمات اجتماعی، فداکاری، خودسوزی در راه حق و خدمت به خلق بدون توقع مادی این‌ها به الگو و امام برای بقیه تبدیل می‌شوند. لذا شخص موضوعیت ندارد این‌جور اشخاص اگر برای خودشان موضوعیت قائل بودند و خود را هدف می‌دانستند الگو نمی‌شدند به تعبیر امام(ره) که می‌گفت بگویید مکتب من، نگویید من. این‌هایی که محبوب مردم و جامعه دینی می‌شوند و به الگو تبدیل می‌شوند و به قدیس‌هایی که همه خواسته و ناخواسته بدون برنامه‌ریزی قبلی برای این‌ها اشک می‌ریزند وجه ممیز و اصلی این‌ها این است که گفتند مکتب من، نگفتند من. مکتب سلیمانی، دعوت به شخص پرستی حتی قهرمان‌پرستی نیست. ارزش این اشخاص به این است که فانی در مکتب بودند. در واقع این همان مکتب انبیاء است. مکتب توحید است همین مکتبی که امام(ره) در این عصر احیا کرد و امثال سلیمانی محصولان این مکتب و فارغ‌التحصیلان این مکتب، و جزو شاگرد اول‌های این مکتب هستند. پس مکتب سلیمانی، مکتبی است که سلیمانی را ساخت، سلیمانی‌ها را خواهد ساخت نه مکتبی که سلیمانی ساخته باشد. ارزش این‌طور آدم‌ها این است که هیچ وقت نگفتند من، همیشه گفتند مکتب من. این یک نکته که یک مرز مشخصی است بین این دیدگاه ما از یک طرف با دیدگاه‌های شخص پرست و شخص محور، که در نگاه توحیدی هیچ شخصی در محضر خداوند و نسبت او با حق و توحید و عدالت کسی نیست همه هیچ کس هستند. آن‌هایی که واقعاً باور داشتند که واقعاً هیچ کس هستند آ‌ن‌ها همه کس‌اند، آنها همه کس می‌شوند چون به خداوند تکیه می‌کنند و مرتبط می‌شوند. آن‌ها قوی می‌شوند چون خدا قوی است. هوالقوی، آن‌ها موجودات زیبا و دوست داشتنی می‌شوند چون به خدا وصل می‌شوند که هوالجمیل. آ‌ن‌ها آگاه می‌شوند چون به هوالعلیم وصل می‌شوند، به علم مطلق، قدرت مطلق، جمال مطلق،‌ هر کس هر مقدار وصل بشوند همان مقدار جمال و علم در او متجلی می‌شود آن وقت یک مرتبه همه او را دوست دارند حتی خیلی از این‌هایی که برای شهید سلیمانی اشک ریختند و ده‌ها میلیون جمعیتی که بزرگترین تشییع جنازه دنیا را در ایران و جهان راه انداختند خیلی‌هایشان نمی‌دانستند که چرا این‌طور اشک می‌ریزند و این نقبی است از فطرتی به فطرت‌ها، این راه دل است. انسان‌ها می‌شناسند که چه کسی صادق است، ولی خودمان هم صادق نباشیم می‌فهمیم چه کسانی صادق هستند و چه کسانی راست می‌گویند و چه کسانی مؤمن هستند؟ چه کسانی مشرک هستند؟ چه کسانی عادل هستند و چه کسانی نیستند؟ این خیلی نکته مهمی است که چرا به شهید سلیمانی که شخصی بسیار متشخص و کم‌نظیر و انسان بزرگ و شریفی بود اما نباید به عنوان یک فرد به او اصالت داد و ما شخص‌پرست و بت‌پرست نیستیم. حتی می‌دانید که قرآن کریم می‌فرماید که: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ...» (آل عمران/ 144)؛ محمد هم که انسان کامل است و بزرگترین واسط خدا و خلق است او هم هیچ استقلالی از خداوند ندارد و در برابر خداوند هیچ کس است، در برابر ما همه کس است. چرا؟ چون در برابر خداوند هیچ کس است. اول عبد است، عبده بعد رسول. رسالت که مقام بالایی است بعد از عبودیت کامل می‌آید، این‌ها خیلی مهم است که توجه داشته باشیم. قرآن هم می‌فرماید محمد مرکز نیست، قبل از او هم پیامبرانی آمدند. اسلام محمدیزم نیست، تشیع، علوی‌گری، علی‌گری، علی پرستی نیست، این‌ها در جواب کسانی عرض کردم که می‌گویند این‌ها هر وقت یک قدیس و قهرمان درست می‌کنند شهید درست می‌کنند و... نه ما درست نمی‌کنیم، این‌ها را خدا درست می‌کند و خودشان تلاش کردند و به این مقام می‌رسند. این مردم و این اشک‌ها و علاقه مردم را در تشییع پیکر شهید سلیمانی دیدید. بعضی‌ها فقط به عظمت شهید سلیمانی بیشتر پی بردند ولی من در کنار آن بیشتر به عظمت مردم‌مان بیشتر پی بردم تصور نمی‌کردم چنین وضعیتی را مردم ما رقم بزنند، یعنی هیچ کس تصور نمی‌کرد. این نشان می‌دهد که مردم ما چقدر جوهرشناس و آدم‌شناس هستند و معیارهای واقعی‌شان چه معیارهایی است. این معیارهای صوری و سروصدا و تبلیغات به کنار. بله ما قهرمان داریم، امام‌المتّقین داریم، انسان‌های غیرمعصوم داریم اما عادل، هر دوره‌ای کسانی هستند در دوره بعد از انقلاب، دوره جنگ، شهدا، مجاهدین، اولیاء، صالحان، ‌ما خیلی آدم‌ها داریم که با دیدن آن‌ها فهمیدیم مؤمنین صدر اسلام که این چیزها را راجع به آن‌ها در قرآن و روایات می‌خوانیم چه طور آدم‌هایی بودند و واقعاً می‌توانند باشند، بخشی از این‌ها در ذهن‌ها اسطوره بودند ما خیلی به این 40 سال گذشته از این اسطوره‌ها را عیناً دیدیم، در درگیری‌های انقلاب و جنگ، تا همین الآن که شهید دادیم. این جواب دو گروه است: پس یک) چرا می‌گوییم مکتب سلیمانی؟ جواب آن‌هایی که می‌گویند شما هم شخصیت‌پرست، قهرمان‌پرست، قدیس‌ساز هستید. نه؛ معیار مکتب سلیمانی است که سلیمانی یکی از آثار این مکتب است. دو) این مردم مکتب‌شناس و سلیمانی‌شناس هستند و الا این‌طور آدم‌ها ممکن است باشند و یک مردمی باشند اصلاً ارزش این‌ را ندارند و قدر این را ندارند. این مردم ارزش این آدم‌ها را می‌فهمند. سوم) جواب کسانی که قهرمان‌سازی و قهرمان‌پرستی می‌کنند منتهی قهرمانانی که ارزش قهرمان بودن را ندارند. قهرمان‌های پوک و توخالی! انواع و اقسام، آدم‌هایی که نه به لحاظ علم، نه اخلاق، نه سبک زندگی‌شان به هیچ وجه صلاحیت این که الگوی ما باشند را ندارند ولی مشهور هستند در واقع این سلبریتی‌سازی که در شرق و غرب عالم و همین‌جا هم می‌شود، آدم‌های معمولی که تخصص و تکنیک مشهور شدن را بلد هستند یک مرزی هم بین این‌هاست و کسانی مثل سلیمانی. صدتا، هزارتا از این چهره‌ها هزار بار هم بمیرند و از دنیا بروند، چه هنرمند باشند چه سیاستمدار باشند چه دانشمند باشند، هرچه باشند تخصص در سلبریتی شدن دارند مریدبازی دارند، چه عالم باشند، چه دانشگاهی باشند، روشنفکر باشند، هرگز یک چنین جمعیت‌هایی، حالا از جمعیت مهم‌تر کمیّت آن که در دنیا استثنایی بود، کیفیت آن، این‌طور با اخلاص اشک ریختن، یک پیرزنی توی یک روستایی پشت کوه، یک کودک 5- 6 ساله این‌طور اشک می‌ریزد اصلاً این‌ها عادی نیست، این‌ها تفاوت امام و الگو بودن، مکتبی بودن با سلبریتی بودن و قهرمان قلّابی بودن است. این هم تفاوت از این بُعد. این قضیه عادی نبود. این جمعیت، این‌جور تشییع‌هایی که در شهرهای مختلف شد، با این وضعیت و با آن مشکلات، اقتصاد برجامی و این گرفتاری‌هایی که مردم دارند یک چیزی بود که هیچ توجیه عادی و مادی برنمی‌دارد، این یک امر الهی بود. این یک آیه و نمایش الهی بود و علت اصلی‌اش هم اخلاص و توحید و جهاد دائمی ایشان بود. و خدا خواست یک کسانی را خدا می‌خواهد که این‌ها الگو بشوند، خداوند یک کسانی از بین صالحین، آدم‌های صالح زیاد هستند مثل این که خداوند یک کسانی را از بین این‌ها انتخاب می‌کند که در عمل صلاحیت‌شان را نشان دادند این‌ها را به امام‌المتقین و الگو تبدیل می‌کند. این‌ها در انسانیت قله‌هایی هستند که خداوند بعضی‌ها را می‌خواهد این‌طوری مطرح کند و در قلب‌ها وارد کند. نه فقط هم ایران، همه جا این‌طور بود در حدود 20- 30 ایالت آمریکا تظاهرات کردند، مردم، روشنفکران، معترضین آمریکایی تصویر شهید سلیمانی دست‌شان بود و اعتراض می‌کردند و می‌گفتند رئیس جمهور آمریکا تروریست است نه فرمانده سپاه قدس، که این‌ها فرماندهان و رهبران جنبش آزادیبخش، ارتش‌های مردمی آزادیبخش و جبهه مقاومت هستند که توانستند امنیت و آزادی را به 5- 6 کشور اسلامی در منطقه که تحت اشغال و هجوم شماها بودند نجات دادند. سپاه قدس و سلیمانی و جبهه مقاومت، و این هسته‌های مقاومت بسیجی افغانستان، پاکستان، یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین، این‌ها اشغالگران غربی را که در این 200 سال اخیر هرجا را از سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی اشغال کردند و دیگر بیرون نرفتند توانستند برای اولین بار از این کشورها بیرون کنند، هزاران تلفات به این‌ها وارد کردند، 7 هزار میلیارد دلار خسارت، به این‌ها زدند. خود رئیس جمهور آمریکا گفت که ما 7 هزار میلیارد دلار در این 10 سال خرج کردیم و نهایتاً ما شکست خوردیم و این جبهه قاسم سلیمانی‌ها پیروز شدند. انقلاب اسلامی در این 5- 6 تا کشور عملاً پیروز شد این‌ها کار کوچکی نبود. به 5 – 6تا ملت، امنیت و عزت و استقلال را این شهدا هدیه کردند از ابومهدی و هزاران شهیدی که دراین سال‌ها در این 5- 6 کشور فدای عزت مردم و آزادی ملت‌هایشان شدند. یا در هند، یکی از این دوستان مطلع می‌گفت همین پارسال که حاج قاسم سلیمانی شهید شد می‌گفت نزدیک 2 هزار مجلس عزا و یادبود برای شهید سلیمانی در هند گرفتند شیعه و سنی و حتی غیر مسلمان. این‌ها نکات عادی‌ای نیست. این مسئله اصلاً طبیعی و مادی نیست و یک عنایت الهی هم به ملت ما و هم به شخص ایشان و شهدایی که دارند در گمنامی و سکوت شهید می‌شوند. دوستان این را بدانند ما ده‌ها قاسم سلیمانی داریم که در جبهه‌های مختلف و در کشورهای مختلف مشغول مبارزه و دفاع هستند و هر روز شهید می‌شوند و فداکاران فدای مطلق ملت‌ها و مستضعفین جهان می‌شوند کسی هم اسم آن‌ها را نمی‌داند شهید سلیمانی را هم چند سال پیش، جز اشخاص خاص، اغلب مردم هم خیلی در این سطح نمی‌شناختند، صدای گریه مردم بر نمازی که بر این شهدا می‌خواندند دیدید چطور اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند، این گریه‌ها، گریه‌های عادی و برنامه‌ریزی شده نیست نه این که گریه‌های مصنوعی نیست بلکه طبیعی هم نیست این‌ها غیر طبیعی است. این‌ها دست خداست و من عقیده داشتم همان‌جا عرض کردم الآن هم عرض می‌کنم من یک لحظه احساس کردم دشمن قطعاً گیج شده، خود ما هم گیج شدیم اصلاً توقع چنین چیزی نبود. خود مردم هم نمی‌دانند چه کار دارند می‌کنند. یک مغناطیس غیر عادی بود. یوم‌الله روزهایی هستند که خداوند خودش را کمی شفاف‌تر و مستقیم‌تر نشان می‌دهد و الا خداوند را می‌شود همیشه و باید دید اما در یک حوادثی و روزهایی و مکان‌هایی و موقعیت‌هایی به طور خیلی خاص، خداوند دیدنی‌تر است و این آیات شنیدنی است آن‌هایی که چشمی برای دیدن داشته باشند.

دوستان پرسیدند کلیدواژه "صبّار بودن" مردم وجهش چه بود؟ آیا در مورد حضرت موسی(ع) است؟ که شاید اولین پیامبری است که توانسته به یک معنا تمدن‌سازی کند و یک هجرت بزرگ اجتماعی، درگیری با یک فرعون و ابرقدرت جهان و در واقع یک نوع تمدن‌سازی، یک هجرت بزرگ سیاسی و اجتماعی است و نام حضرت موسی(ع) در قرآن بیشتر از همه پیامبران آمده و بیشتر به قضایای ایشان توجه شده است. می‌فرماید که ما به ایشان فرمان دادیم و به ایشان مأموریت دادیم که مردم خودت را بنی‌اسرائیل را از تاریکی‌ها و ظلمت‌ها رهایی ببخش و خلاص‌شان کن. «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» (ابراهیم/ 5)؛ تک تک این کلمات برای امروز ما پیام دارد. معجزات، بیّنات، استدلال‌ها که کافی بود برای قانع کردن مخاطب منصف، کسی که دنبال حقیقت باشد و فرمان الهی این بود که باید بروی مردمت را رهایی ببخشی. از تاریکی‌ها به سوی نور، این‌ها را به یاد ایام‌الله بینداز، روزهای خدا را به یادشان بیاور، و در این قضیه آیات زیاد و نشانه‌های بسیار زیادی است برای هرکسی که صبّار باشد، قدرت مقاومت زیاد داشته باشد و شکور باشد یعنی واکنش متناسب با نعمت‌ها و پیروزی‌ها و امکانات بتواند از خودش نشان بدهد. همه کسانی که ظرفیت دارند همه قدرت تحمل مشکلات و تهدیدها و فشارها را بیش از اندازه دارند و هم ظرفیت برخورداری از نعمت، یعنی ظرفیت پیروزی. هم ظرفیت شکست و هم ظرفیت پیروزی را دارند، در هر دو شرایط، محکم و متین و آرام هستند و مسیر را و حرکت را ادامه می‌دهند، این برای آن‌ها نشانه است.

حالا من می‌خواهم عرض کنم بعد از آن که آن موشک‌ها به پایگاه‌ آمریکایی‌ها شلیک شد که این برای اولین بار در تاریخ جهان است، بعد از جنگ‌های جهانی که رسماً یک کشوری اعلام می‌کند و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا را در منطقه در عراق، با 10- 15 موشک سنگین منهدم می‌کند و به آتش می‌کشاند و تبدیل به خاکستر می‌کند با وجود تهدیدهایی که آن مردک رئیس جمهور آمریکا کرد که اگر کوچکترین واکنشی بعد از ترور سلیمانی نشان بدهید ما ده‌ها منطقه در ایران را همزمان بمباران می‌کنیم و تهدیدهای اساسی، و کسی ایشان نترسید و با پشتوانه خداوند و اعتمادش به مردم، اگر رهبری به این مردم اعتماد نداشت که محکم هستند ایشان چنین دستوری نمی‌داد این کار خیلی بزرگ و خیلی معنادار بود، اهمیت آن به اندازه یکی از این جنگ‌هایی که الآن در دنیا ده‌ها نمونه‌اش هست بیش از همه این‌ها بود. چون کاری بود که هیچ حکومتی در جهان الآن جرأت نمی‌کند چنین کاری را بکند فقط ایران. تازه بعد هم اعلام کرد که انتقام تمام نشده، ادامه دارد. حالا این ترامپ و پمپئو که از قدرت بیرون آمدند انشاءالله این رزمندگان بدون مرز و انقلابیون جهان حساب این‌ها را باید برسند و کسانی که در فرماندهان نظامی آمریکا طراحی کردند. این اولین بار است که آمریکا دارد تهدید می‌شود که بزن و در رو نداریم وقتی بزنی می‌خوری و این انتقام ادامه دارد و هدف اعلام شده اخراج این‌ها از کل منطقه است. من خواهش می‌کنم به این نکاتی که در این آیه کریمه است و پاسخ دو سؤال دیگر رفقا به آن مربوط است توجه کنید. یکی این که خداوند صریحاً دارد پیام می‌دهد که ما فرستادیم. این که بعضی‌ها می‌گویند آقا استناد نهضت‌های توحیدی و عدالتخواه، انبیاء و پیروان و سربازان خط انبیاء این‌ها ربطی به خدا ندارد این‌ها خودشان ادعا می‌کنند که خدایی‌اند یا از طرف خدا حرف می‌زنند اولین پیام این آیه این است که ما فرستادیم. «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا؛ دوتا تأکید در آن هست یعنی شک نکنید مطمئن باشید هیچ احتمال دیگری در ذهن‌تان نیاید که ما این‌ها را فرستادیم. ما انبیاء را فرستادیم این قائمین بالسقط از طرف ما می‌آیند و مأموریت دارند این رسولان را و حضرت موسی را در آن دوره، ما فرستادیم. پس استناد این نهضت و این مقاومت‌ها به خداوند، خدای متعال با وضوح و تأکید. این عشق الهی است، این حرکت الهی است، این نکته اول. این‌ها یک واکنش عادی غیر الهی، واکنش غریزی، واکنش بشری و واکنش مادی نیست که همه حیوانات و همه موجودات این نوع کنش‌ها و واکنش‌های غریزی را نشان می‌دهند نه. ما مأموریت داریم، این جریان از طرف ماست. این نکته اول که به صبّار و شکور و ایام‌الله این‌جا اشاره می‌شود.

و این که معجزات و اتفاقات غیر عادی که می‌افتد یک مرتبه شما می‌بینید یک ملتی می‌آید قوی‌ترین پایگاه‌های استکبار جهانی را در ایران با دست خالی منهدم می‌کند همین ایام 19/ دی/ 56 شروع انقلاب بوده که به براندازی سلطنت منجر شد. زمستان 56 شروع شده با یک توهین به امام(ره) از قم، زمستان 57 این رژیم سرنگون شده، کل سلطنت و شاهنشاهی 2500 ساله در ایران نابود شده و کشور جمهوری شده است خب این عادی نیست. رژیمی که آمریکا با همه قدرت پشت آن است، اسرائیلی‌ها هستند، انگلیس‌ها هستند، همه هستند، حتی کمونیست‌ها و شوروی و چین هم با او روابط دارند و در فکر سقوط این رژیم نیستند این‌جا منافع دارند، همه با هم اجماع جهانی، خب این اتفاق عادی نیست، این‌ها هم جزو آیات و بیّنات الهی است. قضایای جنگ، 8 سال مقاومت در برابر ده‌ها کشور جهانی و بعد آن وضعیت صدام بشود این وضعیت ما و امام(ره) بشود، این وضعیت منطقه بشود، کجای این‌ها عادی است؟ معجزات انبیاء و رسولان الهی مثل حضرت موسی(ع) که می‌فرماید ما این‌ها را با آیات فرستادیم. این آیات با نوع خاصی است. خداوند همیشه آیات دارد. حالا این آیات و از سنخ آن معجزات نیست این‌ها هم به یک نحو دیگری یک سطحی از اعجاز است، این‌ها آیات الهی است که دست خدا از آستین این مردم ایران و مؤمنین و انقلابیون جهان دارد بیرون می‌آید. این هم یک تعبیر.

اتفاقات غیر عادی که می‌افتد که یکی‌اش همین قضیه جنبش مقاومت و این تشییع شهید سلیمانی و این واکنش ایران به پایگاه آمریکایی‌ها و اتفاقاتی که الآن دارد می‌افتد، وضعیت ترامپ و دنیا و کاری که کرونا با دنیا کرده و بطور خاص آمریکا و انگلیس، نمی‌خواهم بگویم که تفسیر و توضیح طبیعی ندارد اما این را بدانید تمام آیات الهی و اتفاقات ماوراء طبیعی همه آن‌ها یک توضیح طبیعی هم برایش پیدا می‌شود و اصلاً طبیعت و ماوراء الطبیعه از هم جدا و متقابل با هم نیستند، ماوراء الطبیعه هم وقتی در عالم دخالت می‌کند این‌طوری نیست که کل مرز صددرصد با طبیعت داشته باشد که تو بفهمی این‌جا... لذا می‌بینید کافر کسی است که همه اتفاقات غیر طبیعی و معجزات را یا انکار می‌کند یا تردید و تشکیک می‌کند یا اگر بپذیرد توجیه طبیعی می‌کند و می‌گوید این‌ها هم طبیعی است معجزه نیست یا هم انکار می‌کند. می‌فرماید این اتفاقات غیر عادی که می‌افتد شما نمی‌فهمید از دست شما و شرایط عادی و بشر عادی برنمی‌آید شما خودتان می‌فهمید این‌ها کار شما نیست البته همان کار طبیعی هم که شما می‌کنید کار ماست، همین که الآن بنده دستم را بالا و پایین می‌برم صحبت می‌کنم شما می‌شنوید همه این‌ها کار خداست اما بطور خاص یک ایام‌الله، روزهای خاص، مکان خاص، زمان خاص، اتفاقات خاص، افعال خاص است که آن‌جا خداوند را واضح‌تر می‌توانید ببینید. آن‌ها را ایام‌الله می‌گویند که این آیه می‌فرماید اگر صبّار و شکور نباشید مفهوم این ایام‌الله و آیات‌الله را نمی‌فهمید و درست درک نمی‌کنید و همان‌ها را هم باز توجیه مادی می‌کنید باز هم بیدار نمی‌شوید.

پس این هم یک نکته که این پیروزی‌ها، این برجستگی‌ها و این اتفاقات غیر عادی است، خداوند می‌فرماید این‌ها را ما داریم می‌کنیم. می‌فرماید ما را ببینید، دست من را در این قضایا ببینید. امام(ره) یک وقتی گفته بود که این انقلاب کار من و ما نیست، خداوند دارد این انقلاب را رهبری می‌کند تا وقتی مردم در صحنه باشند خدا رهایشان نمی‌کند «إن تنصروالله ینصرکم» تا شما در صحنه باشید خداوند این انقلاب را جلو می‌برد. حتی بعضی‌ها فکر می‌کنند ما نشستیم راجع به همه چیز آن برنامه‌ریزی می‌کنیم و داریم پیش می‌بریم. این همه پیروزی پشت پیروزی و قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها یکی یکی می‌روند و شکست می‌خورند، آن شاه، بعد صدام، شوروی، همین‌طور منافقین، قضیه تروها و داعش، صهیونیست‌ها، شکست‌های پی در پی آمریکا و غرب در منطقه و این نهضت اسلامی که از مردم ایران شروع شد مدام دارد قوی‌تر می‌شود. خب این‌ها عادی نیست. امام(ره) می‌گفت که گاهی ما یک برنامه‌ریزی می‌کنیم که یک کاری بشود آن برنامه‌ای که ما ریختیم نمی‌شود یک کار دیگری می‌شود بعداً می‌فهمیم آن کاری که شد بهتر بود و درست بود اگر آن برنامه ما می‌شد خیلی بدتر بود. خب حالا یک کسی مثل امام خدا را می‌بیند و دست خدا را می‌بیند این دست خدا هست او می‌بیند من نمی‌بینم شروع می‌کنم برایش توجیه مادی پیدا می‌کنم. بنابراین وقتی خداوند می‌گوید شما حق را یاری بدهید پرچم توحید و عدالت را، یعنی من کمک‌تان می‌کنم یعنی فراتر از این قوانین عادی، یک قوانین فرامادی به کمک شما می‌فرستم. ظا هراً باید شکست بخورید اما ده بار پیروز می‌شوید با این که با محاسبات عادی شما نباید پیروز می شدید نباید این‌طوری می‌شد پس ما این‌ها را فرستادیم این مأموریت الهی است. این هم یک نکته. هرکس برای اخراج ملت‌ها، رها سازی و خارج کردن ملت‌ها از تاریکی به سمت نور تلاش بکند این دارد مأموریت الهی انجام می‌دهد. این هم نکته سوم.

نکته دوم هم این بود که تمام این آیات و اتفاقات غیر عادی هم که می‌بینید بفهمید این‌ها کار ما و آیات ماست. از این آیه به صاحب آن اصلی پی ببرید، دست خدا را ببینید در آنچه که شما فکر می‌کنید اتفاقی است و این‌ها اتفاقی نیست.

نکته چهارم این است که ملت‌ها جوامع بشری، در انواع و اقسام تاریکی‌ها و در تاریکی دارند زندگی می‌کنند ظلمات، ملت‌ها در تاریکی هستند، تاریکی ظلم، تاریکی‌های فساد اخلاقی، تاریکی جنایت و خشونت، تاریکی گناه، تاریکی جهل و بی‌معرفتی نسبت به خداوند و آخرت. ما داریم در انواع و اقسام ظلمات زندگی می‌کنیم این یک پیام است که این آیه دارد که هم بنی‌اسرائیل آن موقع و هم الآن تمام جوامع بشری، همه‌تان حواس‌تان نیست دارید در تاریکی کورمال کورمال زندگی می‌کنید در ظلمات بودن یعنی هیچ چیز نمی‌بینید و دارید می‌روید. درست نمی‌بینید کجا دارید می‌روید و چه دارید می‌کنید. این معنی در ظلمات بودن است. این هم یک درس این آیه. ظلمت هم یکی نیست، انواع و اقسام ظلمات است. اما نور، یکی است. حق یکی است و جالب است که همین‌طور که تاریکی در تاریکی باشد ولی وقتی حتی یک شمع روشن می‌شود و یک نور می‌آید کل این تاریکی‌ها را از بین می‌برد انگار نیست، روشن می‌شود می‌بینید. یک چراغ روشن کن، یک نور است اما از پس همه ظلمات برمی‌آیید. چون آن جهل است و این علم است، جهل ضعیف است، علم قوی است، آن ضعف است این قدرت است، آن نقص است این کمال است، ملت‌های جهان و همه بشریت بدون تعالیم انبیاء، بدون توحید و عدالت دارند در تاریکی زندگی می‌کنند، انواع تاریکی‌ها. در تاریکی‌ها بودن یعنی چشم بسته، یعنی تمام افعال شخصی ما، رفتار خانوادگی و سبک زندگی‌مان، نحوه گاهی سیاست‌ورزی‌مان، اقتصادمان، مناسبات جنسی،‌ مناسبات مالی، مناسبات خانوادگی، تفریحات‌مان، روابط با دیگران، همه این‌ها در تاریکی است ولی نور وجود دارد؛ اصل ششم، ملت‌ها می‌توانند از این تاریکی بیایند و وارد نور بشوند. اگر امکان خروج از تاریکی به سمت ظلمت نبود آن هم خروج جمعی اجتماعی، بنی‌اسرائیل، غیر از خروج فردی، خروج اجتماعی، خروج ملت‌ها، انقلاب‌ها، رهایی‌های بزرگ اجتماعی، ملی و بین‌المللی. این خروج چون ممکن است، این رهایی، این آگاهی، این آزادی ممکن است چون نور آگاهی است، لذا آن مآموریت داده می‌شود می‌گوید خارج کن ملت‌ها را از تاریکی، بنی‌اسرائیل را از تاریکی، پس یعنی در تاریکی هستند، امکان خروج هست، خروج دسته‌جمعی ممکن است، این مأموریت از طرف ماست، آیات الهی در کنار آن است، کمک‌تان می‌کنیم، دست خدا را خواهید دید، دیدید و خواهید دید و این مأموریت از طرف ماست حالا أَخْرِجْ قَوْمَکَ؛ حالا مردمت را خارج کن، این هم نجات قومی. صحبت از قوم است، کسانی که فقط از رهایی فرد صحبت می‌کنند که دین امر شخصی و امر خصوصی است توحید و اخلاق، نه؛ همانطور که ظلمات و نور شخصی است قومی هم هست، همان‌طور که فردی است اجتماعی هم هست و باید قوم و مردم را و جامعه را باید خارج کنی این که خودت در نور باشی و جامعه در ظلمات کافی نیست، خودت جزو اولیاءالله باشی به ما مردم کاری نداشته باشی، تاریکی ظلم و بی‌عدالتی، تاریکی فسق و گناه، تاریکی جهل و نادانی، نه تو وظیفه داری. این هم فرمان انقلاب است، انقلاب علیه فرعون. این فرمان خداست،‌ حکم دینی است، یعنی این سیستم و این نظم موجود را بشکن، امروز هم فرعون‌ها بر جهان حاکم هستند امروز هم فرمان أَخْرِجْ قَوْمَکَ؛ و کل اقوام بشری از ظلمات به سوی نور همان است. پس یکی این قوم بودن که در انواع ظلمات است. دوم این که وظیفه داری و حکم مستقیم خداست همان خدایی که می‌گوید نماز بخوان همان می‌گوید أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ. این حکم همان اندازه شرعی و الهی و مقدس است و عمل نکردن به این حکم، همان اندازه معصیت و گناه است بلکه بیشتر، چون ملت‌ها قربانی آن می‌شوند نه تک و توک افراد. نور و ظلمات، یعنی دیدن و ندیدن. یعنی جهل و آگاهی. یعنی اگر شما بتوانید ملت‌ها را آگاه کنید خودشان با شما می‌آیند. این اخرج، معنی‌اش این نیست که مردم را با زور زنجیر بگیر و به نور ببر! ملت را به زور نمی‌شود نجات داد. خودم مردم هستند که باید انقلاب کنند، خود ملت‌ها هستند که باید قیام کنند. قرآن می‌فرماید انبیاء را می‌فرستیم «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (حدید/ 25)؛ برای این که خود مردم، خودشان باید قیام به قسط کنند، خودشان باید عدالت و قسط را اجرا کنند. عدالت، بخشنامه‌ای نیست، حکومت و رهبران آزادیبخش مسئولیت‌هایی دارند ولی ملت‌ها هستند که باید اقدام اصلی را بکنند. این هم یک درس دیگر. شما اگر ملت‌ها را، نسل‌ها را، جوان‌ها را آگاه کنید، برایشان روشن بشود که حق و باطل، عدل و ظلم چیست و جبهه‌بندی کیست و چه جبهه استکبار و جبهه مقاومت، عدالتخواه، جبهه ضد عدالت، این‌ها کجاست خودشان می‌آیند، لذا این أَخْرِجْ قَوْمَکَ یعنی تو زمینه این خروج قوم را فراهم کن، تو رهبری کن، تو حرف بزن، تو آگاهی ببخش، این‌ها را به نور بیاور، این‌ها خودشان می‌آیند. این هم مسئله دیگر.

صدور انقلاب که یک بخشی‌اش همین پروژه قاسم سلیمانی، سپاه قدس و نجات مستضعفین به داد ملت‌های مظلوم رسیدن، از بوسنی، تا افغانستان، از یمن و لبنان تا این‌جا،‌ و این‌جا پولی نبوده، ما پولی نداشتیم که آن‌جا ببریم، خون و ایدئولوژی و اخلاص و تجربه و سازماندهی و جهاد بوده است. پول که آمریکا خودش 7 هزار میلیارد دلار در این منطقه خرج کرد، خودش می‌گوید شکست خورده، این پروژه پیروزی در منطقه و صدور انقلاب، پروژه پولکی نیست که پول ما، نفت ما. این نیست. در عراق و سوریه و این کشورها می‌گویند ایران دارد این‌جا جنگ نیابتی می‌کند و حساب‌های خودش را با آمریکا تسویه می‌کند ما قربانی آن شدیم. آنجا این‌طوری تبلیغ می‌کنند. در عراق گفتند که مردم عراق، گازتان، پول‌تان، نفت‌تان را همه را ایران برد، ایران دارد نفوذ می‌کند. در ایران می‌گویند که همه پول‌هایتان را به قاسم سلیمانی دادند، پول و نفت‌تان را به عراق و سوریه و فلسطین و یمن بردند دارند خرج می‌کنند خب هر دویش دروغ است. اگر مسئله با پول حل می‌شد، ما کجا پول‌هایی داریم که آمریکا و عربستان و قطر و امارات ندارند، این‌ها هزاران میلیارد پول داشتند و دارند و خرج می‌کنند، همه‌شان هم شکست خوردند. دوم این که، آن چیزی که پیروز شد مکتب سلیمانی بود، این سبک جنگیدن بچه‌های ما، سپاه قدس بود، سبک جنگیدن 8 سال دفاع مقدس بود، چگونه با عقل و فکر و با اخلاص و با جهاد و خستگی‌ناپذیری و با سازماندهی درست و تجربیات قوی به نام خدا بجنگ ولو با دست خالی و پیروز می‌شویم. آن وقت دستت پر هم خواهد شد. به پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لتخرج الناس مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» ما به تو مأموریت دادیم بشریت را، مردم را، جوامع را از تاریکی به سوی نور بیاوری. این خط همان انبیاء است. این همان مکتب است که بگوییم مکتب انبیاء، بعد می‌گوییم مکتب امام(ره)، حالا می‌گوییم مکتب سلیمانی، این‌ها همه شاگرد همان مکتب هستند. این مکتبی است که نباید نسبت به ملت‌ها بی‌تفاوت باشید. نگویید مهم نیست جوامع دارند در تاریکی، در ظلمت، در بیچارگی، در نکبت، در جهل، در تحقیر و ظلم، زیر سایه استبداد و استعمار زندگی می‌کنند به ما چه؟ خب یک عده هم در خود ایران هم می‌گفتند به من چه که مردم ایران تحت سیطره باشند؟ أَخْرِجْ قَوْمَکَ به من چه نداریم، به تو چه نیست، وظیفه داری که قیام کنی. هر ملت و قدرتی که می‌تواند به خودش و به بقیه کمک کند باید اقدام کند نباید نسبت به بقیه و به زور و ظلمات بی‌تفاوت باشی. أَخْرِجْ قَوْمَکَ، قیام کن، ملتت و ملت‌ها را، پیامبر فرمودند «لتخرج الناس» همه بشریت را تو باید به سمت خدا و توحید و عدالت بیاوری. به همه ملت‌ها باید کمک کنید. این نهضت، نهضت جهانی است. صدور انقلاب یعنی این. اصلاً پیام انقلاب این است. آن‌هایی که نشستند و می‌گویند ما فقط عبادت شخصی می‌کنیم و کاری نداریم، دین شخصی و مسائل شخصی و درونی و به جامعه دیگران و ملت خودمان و به اقتصاد و سیاست و عدالت کاری نداریم خب این‌ها معصیت است و این فرمان خداست. این أَخْرِجْ قَوْمَکَ، یعنی نسبت به جامعه بی‌تفاوت نباش و مردم را حرکت بده، بیدار کن، به زور هم نمی‌خواهد بیاوری. نور را نشان آن‌ها بده و خودت هم جلو بیفت این‌ها می‌آیند و دیدیم این اتفاق در این گام اول و این چهل سال اول در ایران و منطقه و امروز در سطح وسیع‌تری چگونه افتاد و دارد می‌افتد. مردم به روزهای خدا تذکر بده، در مسئله رهبری نهضت‌ها و حرکت‌ها و جنبش‌های آزادیبخش و انقلاب‌ها و حکومت‌ها، هرکسی نمی‌تواند ملت‌ها را نجات بدهد، کسانی که در بند خودشان هستند، اهل دنیا، قدرت‌پرست، شهرت‌پرست، اهل شهوت، اهل قدرت هستند، آدم‌های معمولی مثل ما هستند، جاه‌طلب هستیم به فکر خودمان هستیم نه مکتب من! این‌ها نمی‌توانند ملت‌ها را از تاریکی‌ها به سمت نور بیاورند، نمی‌توانند انقلاب‌های درستی را رهبری کنند، خود آن انقلاب‌ها را رهبری هم بکنند بعد خودش به ضد انقلاب و مثل قبل تبدیل می‌شود، یک استکبار و استبداد جدید می‌شود.

شما می‌دانید همین فرانسه به اسم انقلاب فرانسه و نجات‌بخش و آزادیبخش آمد و خودش به یک استعمارگر وحشی جنایتکار تبدیل شد از زمان خود ناپلئون تا همین اواخر. الآن که دیگر انگلیس و فرانسه قدرت برتری نیستند، قدرت‌های درجه دوم هستند، تا همین اوایل قرن بیستم، قبل از جنگ‌های اول و دوم‌شان. باید موسایی باشد پیامبر اکرمی باشد و یا افراد موسی‌وار، ولو در حدود پایین‌تر، به آن‌ها خداوند اجازه می‌دهد و فرمان می‌دهد که شما بروید مردم‌تان را رهایی ببخشید. معنی این هم این است که هرکسی نه می‌تواند ملت‌ها را نجات بدهد و از ظلمات به نور بیاورد و نه می‌تواند انقلاب رهایی‌بخش بکند. هرکسی نمی‌تواند مجاهد و انقلابی باشد، رهبر انقلاب‌ها یا حکومت صالح تشکیل بدهد باید تابع الگوی محمدی(ص) باشد باید موسی‌وار یا حداقل مثالی از انبیاء و در خط انبیاء باشد. آن‌ها می‌توانند که هم ایمان، تقوا و هم شجاعت و هم مدیریت،‌ هم عدالت و هم عقلانیت، این‌ها می‌توانند ملت‌ها را از ظلمات به نور نجات بدهند، هرکس دیگری، رهبر هر جنبش یا انقلابی یا حکومتی بشود یا جنگ افروزی، حتی جنگ دفاعی و جنگ عدالتخواهانه بکند ولی از این سنخ نباشد، این‌ها نمی‌توانند ملت‌ها را نشان بدهند جامعه را از یک ظلماتی می‌آورند و وارد یک ظلمت دیگری می‌کنند، از این ظلمت به آن ظلمت، به نور نمی‌توانند بیاورند، همه روزها، روزهای خدا هستند. همه مکان‌ها مکان‌های خدا هستند. اما چرا یک مکان‌های خاص، و روزهای خاص و اشخاص خاص. یک اتفاقات خاص، به عنوان نسبت می‌کنند و خداوند آن‌ها را مستقیم‌تر به خودش نسبت می‌دهد. همه روزها ایام‌الله هستند. چرا آن روزهایی که معجزات و پیروزی‌های حضرت موسی بود آن‌ها را ایام‌الله گفت؟ چرا به آن می‌گوید پیروزی‌های بزرگ جبهه حق را که به شکل غیر عادی بوجود آمد، ظاهرش شما باید از بین می‌رفتید یا پیروزی‌های بزرگ دشمن را به شکست تبدیل کرد، چرا این‌ها را به عنوان ایام‌الله و به عنوان روزهای خاص نام می‌برد و این که می‌گوید به یاد مردمت بیاور. یعنی نجات دادن مردم و امکان رهایی جوامع بشری و جامعه، حل مشکلات و از تاریکی‌ها بیرون آمدن، شرط آن توجه به ایام‌الله است. ایام‌الله روزهایی هستند که بخاطر اتفاقات خاصی که در آن روزها یا در آن مکان‌ها افتاده این‌ها اهمیت بیشتری دارند و نسبت‌شان با خداوند برای ما محسوس‌تر می‌شود. ببینید وقتی می‌گویند تربیت و خاک کربلا، بعد یکی می‌گوید آقا ما بررسی کردیم این خاک با خاک مثلاً نجف یا سامرا فرق‌های فیزکی دارد ما فرق متافیزیکی ندیدیم و از این حرف‌ها. یا این که ایام راهیان نور به مناطق جنگی می‌روند شلمچه و... این خاکش را برمی‌دارند می‌بوسند و می‌بویند و برای تبرک با خودشان می‌آورند و از این قبیل، اینجا خود آن مکان و زمان، مستقل از اتفاقاتی که در آن زمان یا مکان افتاده و نسبت خاصی با خداوند و رشد انسان دارد خود آن یک تفاوت خاصی ممکن است نداشته باشد و لازم هم نیست داشته باشد، تفاوت فیزیکی یا شیمایی. زمین شلمچه و فکه با زمین این دور و بر مشهد ما، یا فلان روستا تفاوت خاصی ندارد. پس تفاوت آن در چیست؟ در این است که آن زمینی است که در آنجا خون انسان‌های صالح و فداکاری برای خدا و برای دفاع از حق و عدالت ریخته شده است. آن خداست و آن حق و عدالت است که به آن ارزش می‌دهد نه آن آب و خاک. دجله، فرات، اروند، با بقیه جاها فرقی ندارد تفاوت در این نکته است. چرا خاک کربلا و تربت کربلا فرق می‌کند؟ برای این که اتفاقی که در کربلا افتاد یک اتفاق عادی نبود و یک نسبت ویژه‌ای بین خدا و خلق، مُلک و ملکوت عالم اتفاق افتاد. بفهمیم که ایام‌الله روزهایی قبل از ما بود بخشی‌اش همین ایام پیش چشم ما اتفاق افتاد، بخش‌های مهمی از آن در آینده اتفاق خواهد افتاد، پیشامدها طوری است که طبق محاسبات عادی و مادی، قابل توضیح و توجیه نیست. علیرغم این که ظاهراً باید شکست می‌خوردید پیروز شدید، باید پیروز می‌شدند شکست خوردند، خلاف همه پیش‌بینی‌ها و همه مقدمات مادی اتفاقاتی می‌افتد. در مورد انبیاء همه اتفاقات بزرگ انبیاء هست. زمان خود پیامبر(ص)، فتح مکه یوم‌الله است. تعبیر «ایام‌الله» به چه معنا به کار رفت؟ نشان دهنده اتفاق بزرگی است که با توجیه مادی قابل تفسیر نیست. گرچه توجیه مادی هم الهی است، ماده هم الهی است. طبیعت و قوانین طبیعت هم الهی است اما این یک توضیح خاص دیگری دارد. مردم اگر آن ایام‌الله و روزهای خدا را که این اتفاق می‌افتد یعنی فراتر از قوانین عادی و طبیعی بفهمند که دست خداوند مستقیماً از آستین ماوراءالطبیعه وارد می‌شود و کارهایی می‌کند که خلاف عادت طبیعت است، معجزات انبیاء تا بسیاری از اتفاقات دیگری که افتاده، در همین زمان خود ما افتاد. از فرار و سقوط شاه، آمدن امام(ره)، فتح خرمشهر، سقوط شوروی، شکست‌های آمریکا در منطقه، روز اعدام و سقوط صدام، و... همین‌طور اتفاقاتی که دارد می‌افتد، این تشییع عظیم سلیمانی، آن منهدم کردن پایگاه آمریکا با اعلام قبلی، علیرغم تهدیدهای مستقیم رئیس جمهور آمریکا. این‌ها قضایایی است که به توضیح عادی است و همه می‌فهمند که این‌ها غیر عادی است و جالب است که همین قضایا و ایام‌الله را می‌بینند ولی آن‌هایی که فقط صبّار و شکور هستند اهمیت و معنای این اتفاقات را می‌فهمند، بقیه درست نمی‌فهمند. این خیلی نکته مهمی است. ایام‌الله، آیات خاص خدا و نشانه‌های خاص خدا پدیدار می‌شود منتهی همه به یک معنا نمی‌فهمند همه در یک اندازه نمی‌فهمند که این یک اتفاق عادی نیست، یک کار الهی است، همین تشییع سلیمانی را همه دیدند، یک عده‌ای می‌بینید که این را هم فقط توجیه مادی می‌کنند، نمی‌فهمند این دست خداست که این‌طوری می‌کند، این نمی‌فهمد. این شجاعتی که یک مرتبه خداوند در قلب مردم و جوان‌ها وارد می‌کند نمی‌فهمند. این را چه کسانی می‌فهمند؟ این آیه می‌فرماید آن‌هایی که صبّار و شکور هستند آن‌ها می‌فهمند که این آیه است. صبّار و شکور، یعنی کسانی که در برابر مشکلات و سختی‌ها و خطرات زانو خم نمی‌کنند، تحمل می‌کنند، قوی هستند و ضعف نشان نمی‌دهند دوم؛ در مورد پیروزی‌ها و نعمت‌ها و پیشرفت‌ها هم بی‌ظرفیتی نشان نمی‌دهند. خداوند را کنار نمی‌گذارند و فراموش نمی‌کنند. حق و باطل را زیر پا نمی‌گذارند، عدالت را پس از پیروزی هم رعایت می‌کنند. این تیپ‌ها را خداوند می‌فرماید هرکس باشند، هرکس و هرجا، این قاعده عام است. این آیه هم در حوزه معرفت‌شناسی مهم است و هم در حوزه انسان‌شناسی و تعلیم و تربیت. می‌فرماید صبر و شکر، قدرت مقاومت بالا و ظرفیت بالا باعث می‌شود یک چیزهایی را شما بفهمید که بقیه نمی‌فهمند، یا درست نمی‌فهمند یا به اندازه نمی‌فهمند. چرا؟ چون می‌فرماید در این قضیه آیاتی هست، نشانه‌های زیادی در این ایام‌الله است، منتهی «إن ذلک لایات» نشانه‌های زیادی هست. آیه یعنی علامت، ما علامت‌های زیادی گذاشتیم در تاریخ گذشته و در پیش چشم شما، یک جاهایی علامت گذاشتیم که این‌جا را درست نگاه کن، امروز یوم‌الله است یک اتفاق غیر عادی است. بفهم که خداوند دارد دقیق همه چیز در کنترل و تحت نظر خداست، همه عالم محضر خداست، و خداوند اگر شما صلاحیت نشان بدهید مستقیم‌تر دخالت می‌کند، یک مرتبه کاسه کوزه همه‌شان را بهم می‌ریزد. 7 هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند همه را به باد می‌دهد و دود می‌کند. بزرگترین سلاح‌های اتمی کشتار جمعی را می‌آورند به منطقه تهدید می‌کنند می‌خواهند بزنند ولی نمی‌توانند. شاه، بزرگترین ارتش منطقه را داده، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها به او دادند با دهها هزار مستشار، طبق محاسبات مادی نباید این‌جا انقلاب می‌شد، می‌توانست با ساواک و دیگران سرکوب کند، خداوند می‌فرماید که شما اگر صبّار و شکور باشید، نگاه کن این هم یک آیه و علامت دیگر، همه دود و نابود شد نتوانست استفاده کند. یک مرتبه کل تانک‌ها و سلاح‌ها از کار افتاد. پادگان‌هایش خالی شد. نتوانستند عمل کنند. خب این‌ها آیات الهی است، این‌ها یوم‌الله است. باز بعضی از مسئولین و روشنفکران ما، بعضی از علمای ما این را نمی‌فهمند. همه این‌ها را فقط تفسیر مادی می‌کنند. این‌ها را می‌بینند ولی نمی‌فهمند آیه است. چنان که خداوند می‌فرماید در این ابر و درخت و باران و اقیانوس و کوه‌ها و همین شتری که در بیابان داری می‌چرانی، همه این‌ها آیات الهی است ما داریم این‌ها را می‌بینیم، نسبت این‌ها با خدا را نمی‌فهمیم! نمی‌فهمیم این‌ها چطوری علامت قدرت و رحمت و عدالت و خلق الهی است. می‌فهمیم این‌ها هم هست، خدا هم جدا هست، ولی نمی‌فهمیم این‌ها آیات خداست. این هم خیلی بحث مهمی است که می‌فرماید اگر قدرت صبر و شکرتان بالا باشد ظرفیت داشته باشید این نحوه تربیت ملی و فردی بدون استثناء «کلّ صبّارٍ شکور» بدون استثناء، همیشه و همه وقت باعث می‌شود که شما یک چیزهایی را درک کنید و بفهمید، آن وقت آرامش پیدا می‌کنید، قوی می‌شوید، توکل می‌کنید، مطمئن‌تر جلو می‌روید که بقیه همین صحنه را می‌بینند ولی این برداشتی که تو می‌کنی آن‌ها نمی‌کنند و نمی‌فهمند. این‌ها آیه است اما نه برای همه. این‌جا عمل دخالت در نظر می‌کند. یعنی اگر اهل صبر انقلابی و شکر دائمی باشید، شکر یعنی واکنش درست زبانی و عملی نشان دادن نسبت به امکاناتی که داریم و خداوند به تو داده است، درست استفاده کردن از هرچه که داری، و ارتباط آن‌ها را با خداوند بفهمی و سپاسگزار و خودت را مدیون بدانی و باشی. خب این دوتا عمل تربیتی و اخلاقی است، دو سبک وجود انسانی است ولی قرآن می‌فرماید این‌ها آثار معرفتی دارد و باعث می‌شود کسانی که این‌طوری هستند چیزهایی را علامت خدا می‌بینند که بقیه همان صحنه‌ها و همان اتفاقات را می‌بینند ولی تفسیر الهی از آن نمی‌کنند. این هم پیام مهمی در این آیه است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha